با پیشرفت فناوری و افزایش وابستگی سازمانها به
سامانههای نرمافزاری، اهمیت داشتن معماری مناسب و قابلیت یکپارچهسازی بالا در این
سامانهها بیش از پیش آشکار شده است. در این راستا، دانشگاه شهید بهشتی با تدوین
گزارشی جامع و علمی، الزامات و توصیههای فنی را در حوزه معماری نرمافزار و یکپارچهسازی
سامانهها بررسی کرده است. هدف این گزارش، ارائه راهکارهای عملی و کاربردی برای
توسعهدهندگان و مدیران فناوری اطلاعات است تا بتوانند سامانههایی با معماری
مناسب و قابلیت یکپارچهسازی بالا ایجاد کنند. در دو یادداشت پیشین محورهای مختلفی
از این گزارش شرح داده شد و اکنون در
ادامه، به تفصیل به بررسی این الزامات و توصیهها پرداخته میشود.
الزامات فنی در حوزه معماری نرمافزار
۱. شفافیت معماری نرمافزار: معماری نرمافزار باید
شفاف و قابل فهم باشد تا تیمهای توسعه بتوانند به راحتی با آن کار کنند و تغییرات
لازم را اعمال کنند. مستندسازی دقیق و جامع معماری نرمافزار، شامل نمودارها و توضیحات
مربوط به ساختار و اجزای مختلف سیستم، از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مستندات
باید به صورت مداوم بهروزرسانی شوند تا همیشه منعکسکننده وضعیت فعلی سیستم
باشند. شفافیت معماری همچنین به تیمهای مختلف کمک میکند تا به راحتی با یکدیگر
همکاری کنند و از دوبارهکاری و مشکلات ناشی از سوءتفاهمها جلوگیری کنند.
۲. سبک و فناوریهای اصلی معماری: انتخاب سبک معماری مناسب و استفاده از فناوریهای بهروز و قابل اعتماد، نقش بهسزایی در موفقیت یک سامانه نرمافزاری دارد. استفاده از سبکهای معماری مانند معماری سرویسگرا (SOA) معماری میکروسرویس و معماری رویدادمحور میتواند به افزایش انعطافپذیری و قابلیت توسعه سیستم کمک کند. همچنین، انتخاب فناوریهای مناسب برای پیادهسازی این سبکها اهمیت زیادی دارد. بررسی و مقایسه دقیق فناوریهای موجود و انتخاب بهترین گزینهها برای نیازهای خاص سازمان، از جمله مراحلی است که باید با دقت انجام شود.
۳. دسترسیپذیری: دسترسیپذیری سامانه نرمافزاری به معنای اطمینان از عملکرد صحیح و بدون وقفه آن در تمامی شرایط است. این شامل استفاده از روشهای تکرارپذیری و تحمل خطا، برنامهریزی برای بازیابی از شکستها و اطمینان از دسترسیپذیری بالا میشود. همچنین، استفاده از معماریهای توزیعشده و زیرساختهای ابری میتواند به بهبود دسترسیپذیری سیستم کمک کند. ایجاد پشتیبانگیری منظم و استفاده از دیتاسنترهای جغرافیایی مختلف نیز از جمله اقداماتی است که میتواند به افزایش دسترسیپذیری کمک کند.
۴. کارایی: کارایی سامانه نرمافزاری باید به گونهای
باشد که توانایی پاسخگویی به حجم بالای درخواستها و پردازش دادههای بزرگ را
داشته باشد. بهینهسازی عملکرد سیستم از طریق بهبود الگوریتمها، استفاده از تکنیکهای
کشینگ و بهبود دسترسی به دادهها از جمله مواردی است که باید در نظر گرفته شود.
همچنین، مانیتورینگ مداوم عملکرد سیستم و انجام آزمونهای بارگذاری و استرس میتواند
به شناسایی نقاط ضعف و بهبود کارایی کمک کند.
۵. مقیاسپذیری: مقیاسپذیری سامانه نرمافزاری به
معنای توانایی سیستم در افزایش ظرفیت و عملکرد خود با افزایش تعداد کاربران و حجم
دادهها است. استفاده از معماریهای مقیاسپذیر و تکنیکهای توزیع بار میتواند به
بهبود مقیاسپذیری سیستم کمک کند. همچنین، پیادهسازی سیستمهای میکروسرویس و
استفاده از زیرساختهای ابری نیز میتواند به افزایش مقیاسپذیری کمک کند. برنامهریزی
مناسب برای مقیاسپذیری و استفاده از تکنیکهایی مانند افقیسازی و شاردینگ دادهها
نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
۶. نگهداشتپذیری: نگهداشتپذیری سامانه نرمافزاری
به معنای سهولت در نگهداری و بهروزرسانی سیستم است. استفاده از کدهای تمیز و
مستند، پیادهسازی تستهای خودکار و ایجاد فرآیندهای منظم برای نگهداری و بهروزرسانی
سیستم از جمله مواردی است که به نگهداشتپذیری سیستم کمک میکند. همچنین، ایجاد
مستندات جامع و استفاده از ابزارهای مدیریت نسخه میتواند به بهبود نگهداشتپذیری
کمک کند.
۷. امنیت: امنیت سامانه نرمافزاری یکی از مهمترین
جنبههای توسعه سیستم است. استفاده از تکنیکهای امنیتی مانند رمزنگاری دادهها،
مدیریت دسترسی و پیادهسازی آزمونهای امنیتی از جمله اقداماتی است که باید در
تمامی مراحل توسعه نرمافزار رعایت شود. همچنین، توسعهدهندگان باید با اصول امنیتی
آشنا باشند و آنها را در تمامی مراحل توسعه رعایت کنند. انجام آزمونهای نفوذ،
ارزیابی ریسک و مدیریت رخدادهای امنیتی نیز از جمله اقدامات ضروری در این زمینه
است.
۸. معماری واسط کاربری: واسط کاربری نرمافزار باید به گونهای طراحی شود که کاربرپسند و قابل دسترس باشد. استفاده از اصول طراحی رابط کاربری و تجربه کاربری (UI/UX ) و انجام تستهای قابلیت استفاده میتواند به بهبود واسط کاربری کمک کند. همچنین، واسط کاربری باید با سایر اجزای سیستم به خوبی یکپارچه شود تا تجربه کاربری مطلوبی فراهم شود. استفاده از ابزارهای مدرن طراحی واسط کاربری و انجام تحقیقات کاربری مداوم نیز میتواند به بهبود معماری واسط کاربری کمک کند.
یکپارچهسازی و تعاملپذیری
1. الزامات عمومی تعاملپذیری: تعاملپذیری سامانه
نرمافزاری به معنای توانایی سیستم در ارتباط و همکاری با سایر سیستمها و اجزا
است. استفاده از استانداردهای باز و پروتکلهای ارتباطی مانند REST
و SOAP میتواند به بهبود تعاملپذیری سیستم کمک
کند. همچنین، پیادهسازی APIهای قوی و
مستند میتواند به سهولت یکپارچهسازی سیستم با سایر سامانهها کمک کند. استفاده
از ابزارهای مدیریت API و ایجاد
مستندات جامع برای APIها نیز از اهمیت
بالایی برخوردار است.
۲. یکپارچهسازی کاربران و ساختار سازمانی: یکپارچهسازی
کاربران و ساختار سازمانی به معنای اطمینان از هماهنگی و همکاری بین کاربران و
ساختار سازمانی با سامانه نرمافزاری است. پیادهسازی سیستمهای مدیریت هویت و
دسترسی (IAM ) و استفاده
از پروتکلهای احراز هویت و مجوز مانند OAuth
و SAML میتواند به بهبود این یکپارچهسازی کمک
کند. همچنین، ایجاد نقشها و سطوح دسترسی مناسب و مدیریت مداوم دسترسیها نیز از
اهمیت بالایی برخوردار است.
۳. یکپارچهسازی با میانافزارهای محیط عملیاتی: یکپارچهسازی
با میانافزارهای محیط عملیاتی به معنای اطمینان از هماهنگی و همکاری بین سامانه
نرمافزاری و میانافزارهای محیط عملیاتی است. استفاده از استانداردهای باز و
پروتکلهای ارتباطی و پیادهسازی APIهای قوی میتواند
به بهبود این یکپارچهسازی کمک کند. همچنین، ایجاد مستندات جامع و انجام تستهای یکپارچهسازی
مداوم نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
۴. یکپارچهسازی قوانین و فرآیندهای سازمانی: یکپارچهسازی
قوانین و فرآیندهای سازمانی به معنای اطمینان از هماهنگی و همکاری بین سامانه نرمافزاری
و قوانین و فرآیندهای سازمانی است. پیادهسازی سیستمهای مدیریت فرآیند کسب و کار (BPM) و استفاده از ابزارهای مدیریت قوانین کسب و کار (BRMS) میتواند به بهبود این یکپارچهسازی کمک کند. همچنین، ایجاد مستندات جامع
برای فرآیندها و قوانین سازمانی و انجام تستهای یکپارچهسازی نیز از اهمیت بالایی
برخوردار است.
۵. یکپارچهسازی دادهها: یکپارچهسازی دادهها به معنای اطمینان از هماهنگی و همکاری بین سامانه نرمافزاری و منابع دادهای مختلف است. استفاده از استانداردهای داده، پیادهسازی سیستمهای مدیریت داده و استفاده از ابزارهای یکپارچهسازی داده میتواند به بهبود این یکپارچهسازی کمک کند. همچنین، ایجاد مستندات جامع برای دادهها و انجام تستهای یکپارچهسازی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
۶. یکپارچهسازی انباره داده و هوش تجاری: یکپارچهسازی
انباره داده و هوش تجاری به معنای اطمینان از هماهنگی و همکاری بین سامانه نرمافزاری
و سیستمهای انباره داده و هوش تجاری است. استفاده از ابزارهای تحلیل داده و پیادهسازی
داشبوردهای مدیریتی میتواند به بهبود این یکپارچهسازی کمک کند. همچنین، ایجاد
مستندات جامع برای انباره داده و انجام تستهای یکپارچهسازی نیز از اهمیت بالایی
برخوردار است.
۷. یکپارچهسازی واسط کاربری: یکپارچهسازی واسط
کاربری به معنای اطمینان از هماهنگی و همکاری بین واسط کاربری سامانه نرمافزاری و
سایر اجزای سیستم است. استفاده از اصول طراحی رابط کاربری و تجربه کاربری (UI/UX) انجام تستهای قابلیت استفاده میتواند به بهبود این یکپارچهسازی کمک
کند. همچنین، ایجاد مستندات جامع برای واسط کاربری و انجام تستهای یکپارچهسازی نیز
از اهمیت بالایی برخوردار است.
جمعبندی
این گزارش با هدف ارائه الزامات و توصیههای فنی در
حوزه معماری نرمافزار و یکپارچهسازی سامانههای نرمافزاری تهیه شده است. با پیادهسازی
این الزامات و توصیهها، سازمانها و نهادهای مختلف میتوانند به بهبود عملکرد و کیفیت
سامانههای نرمافزاری خود پرداخته و از مشکلات و نقصهای احتمالی جلوگیری کنند. این
گزارش به توسعهدهندگان و مدیران فناوری اطلاعات کمک میکند تا با استفاده از بهترین
شیوهها و ابزارها، سامانههایی با معماری مناسب و قابلیت یکپارچهسازی بالا ایجاد
کنند.
با توجه به اهمیت و پیچیدگی سامانههای نرمافزاری،
تدوین استانداردهای مشترک و ارائه راهکارهای عملی برای توسعه و مدیریت این سامانهها
امری ضروری است. این گزارش با ارائه راهکارهای دقیق و کاربردی، به سازمانها کمک میکند
تا به بهبود و ارتقاء سامانههای نرمافزاری خود بپردازند و از تجربه و دانش به
دست آمده بهرهمند شوند.